tag:blogger.com,1999:blog-79257788794575967892024-02-18T23:11:27.761-08:00نوشته ها و خوانده هاساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.comBlogger62125tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-48240853349001350412011-08-07T13:30:00.000-07:002011-08-09T04:53:39.918-07:00بگوییم مردم پسند<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhrdu2ezvOWP12_XhJAoK19rU0QmEfJKJ0R0RkLJJ0ZDw6oGFwzhDT75Xq5nncV766ppGACFbAuEy0txaEs3ywi13ZXorACRl7VT0FAJlFDXTHN-pYCNxiI2hMk8pFh5YSAf_Q0HLhfTwI/s1600/Yalda.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5638503466149509314" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 165px; CURSOR: hand; HEIGHT: 240px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhrdu2ezvOWP12_XhJAoK19rU0QmEfJKJ0R0RkLJJ0ZDw6oGFwzhDT75Xq5nncV766ppGACFbAuEy0txaEs3ywi13ZXorACRl7VT0FAJlFDXTHN-pYCNxiI2hMk8pFh5YSAf_Q0HLhfTwI/s320/Yalda.jpg" border="0" /></a>عامه پسند در ادبیات ایران بار منفی پیدا کرده به خاطر واژه ی عامه ! در حالی که عامه پسند در واقع یعنی پرفروش ! یعنی تعداد زیادی مخاطب توانسته اند با داستان ارتباط برقرار کنند. شاید مردم پسند واژه جایگزین بهتری برای آن باشد. <div>رمان عامه پسند نه تنها بد نیست بلکه باید به آن به عنوان ژانر مهمی از داستان نویسی بها داده شود و در عرصه ادبیات؛ همانطور که به رمان عامه پسند یا مردم پسند نیاز هست ، به رمان جدی وسنگین هم نیاز هست. <div> <div>رمان مردم پسند را نمی توان به خاطر شیوه نگارش آن / استفاده یا عدم استفاده از آرا یه های ادبی و یا خلاقیت ادبی نویسنده مورد انتقاد قرار داد . چرا؟ چون هنگامی که می گوییم عامه پسند یعنی رمان به هر حال توانسته با هزاران هزار مخاطب رابطه برقرار کند و هدف از نوشتن رمان هم غیر از این نیست.
<br />بررسی رمانهای مردم پسند از منظری ادبی / با ماهیت ِمردم پسندانه رمان در تناقض است و تعداد رمانهای "عامه پسند" ی که از لحاظ ادبی هم غنی هستند بسیار اندک ! ( رمانهای زویا پیرزاد)
<br />برای همین اینگونه رمانها را باید بر اساس سوژه ای که دارند و نحوه ای که این سوژه به مخاطب منتقل می شود سنجید ...هر چند این شیوه نقد در ادبیات ایران کمتر دیده می شود و کلا رمان مردم پسند کمتر مورد نقد و بررسی قرار می گیرد . در حالی که این رمانها به دلیل اینکه می توانند با تعداد زیادی مخاطب رابطه برقرار کنند ، بیشترین تأثیر را در جامعه دارند و از همین رو نقد اینگونه کارها امری است ضروری و باعث می شود نویسندگان رمانهای مردم پسند برای اینکه بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند ، سطح نگارش و سوژه را فدای جذب مخاطب نکنند.
<br />در نوشتن یک رمان مردم پسند "خوب" ، ایده نقش مهمتری از سوژه ایفا می کند. شما می توانید پیرامون عشق ، داستانی بسیار معمولی و کلیشه ای خلق کنید ....یا می توانید همین سوژه را با دیالوگهای جالب ، برای خواننده جذاب کنید.
<br />منظور از دیالوگ جالب ، دیالوگهایی است که در رمان بامداد خمار فتانه حاج سید جوادی می خوانیم . هر چند بامداد خمار هیچ پاسخی برای دختران ِ "امروزی" که به دنبال استقلال فردی و اجتماعی خود هستند ندارد ولی پیام خود را خیلی ساده و بی پیرایه به مخاطب منتقل می کند:
<br />شب شراب نریزد به بامداد خمار
<br />از طرفی همین سوژه (عشق) را می شه خیلی معمولی ولی در عین حال سرگرم کننده پروراند که نمونه اش رمانهای فهیمه رحیمی است ( پنجره ، بانوی جنگل ، پاییز را فراموش کن ، ....)
<br />گاهی هم یک سوژه مردم پسند مثل عشق دستمایه قرار می گیره برای بررسی یک سوژه اجتماعی مثل آنچه در رمانهای م.مودب پور می بینیم.
<br />گفته می شود آقای مودب پور مردی است میان سال و جذاب که گاهی هم زیر اسم همسرش (ماندانا معینی) می نویسه.
<br />مودب پور با نوشتن رمان پریچهر مشهور شد و در فهرست نویسندگان پرفروش قرار گرفت.
<br />کتابهای مودب پور معمولا از دو کاراکتر اصلی تشکیل می شوند که یکی آرام و سر به راه است و دیگری شلوغ و شر. دیالوگهای این دو اغلب حالت محاوره ای دارند ، بامزه هستند و خواننده را به خواندن ادامه داستان تشویق می کنند. می توان گفت رمانهای مودب پور از داستانهای فهیمه رحیمی ، نسرین ثامنی و ر.اعتمادی جوان پسند ترند و به گفته خودش به سوژه های عمیق تری می پردازند ولی گاه با آنکه سوژه خوب است و داستان هم دارد به خوبی پیش می رود ؛ پیام کتاب سطحی و گمراه کننده است و به نظر می آید یا درک آقای مودب پور از سوژه صحیح نبوده ، یا مجبور شده این پیام را به مخاطب برسونه تا اجازه انتشار ِ بقیه داستان و دیالوگها را داشته باشه و یا داستان به علت محدود بودن وقت نویسنده سرهم بندی شده.
<br />مثلا در رمان ِ یلدا ، ایدز به عنوان معضلی اجتماعی در ایران مورد بررسی قرار داده شده و زندگی چند جوان مبتلا به ایدز از زبان خودشان روایت شده .
<br />در این میان یلدا ، دختری است که بیشتر عمرش را در آمریکا بزرگ شده ....افکار بازی داره و سعی می کنه پسر سنتی داستان را که عاشقش شده با مفاهیمی چون استقلال زن / برابری زن و مرد و بی ارزش بودن مسایلی مثل باکره گی و از بین بردن تابوهای اجتماعی و فرهنگی برای زنان آشنا کنه . در نهایت وقتی داره از داستان و پیامش خوشت میاد می بینی که نویسنده داستان را به گونه ای می چرخونه که به نفع پسر سنتی تموم شه و دختر روشن فکر ِ داستان را هم مبتلا به ایدز می کنه تا نشون بده آزادیهایی که یلدا در طول داستان ازشون تعریف می کنه ارمغانی ندارند به جز ناپاکی ؛ سردرگمی ؛ از بین رفتن هویت و در نهایت ایدز !
<br />حالا آیا می شه گفت رمان بامداد خمار یک رمان مردم پسند خوب و رمان یلدا یک رمان مردم پسند بد است ؟ </div><div>قضاوت با شما
<br />
<br /></div></div></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-67043705822962767122011-07-05T07:18:00.000-07:002011-07-05T08:53:48.465-07:00جایزه بوکر ۲۰۱۱<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhlagZderCqsySIQIps08pFF7LCuYdvtrKn5eGjL6lbDcHtnCG_lxMrk9-zFR9dpq25AOvOTRDkrzfgVCu0XuXlXJBvLeOK0ug72x0RgseT4I8b26it8Gb0vpRyxjnhQ6AxfWxGfBgDLR8/s1600/Philip-Roth_1002405c.jpg"><img style="float: left; margin: 0pt 10px 10px 0pt; cursor: pointer; width: 338px; height: 221px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhlagZderCqsySIQIps08pFF7LCuYdvtrKn5eGjL6lbDcHtnCG_lxMrk9-zFR9dpq25AOvOTRDkrzfgVCu0XuXlXJBvLeOK0ug72x0RgseT4I8b26it8Gb0vpRyxjnhQ6AxfWxGfBgDLR8/s320/Philip-Roth_1002405c.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5625878523382613810" border="0" /></a><br /><div dir="rtl" style="text-align: right;"><br /><br />جایزه ادبی بوکر امسال بعد از کلی جنجال بالاخره به فیلیپ راث ، رمان نویس آمریکایی اهدا شد.<br />ریک گکوسکی / رئیس هیأت داوران جایزه بین المللی بوکر / آثار راث را متنوع و پخته خواند و گفت از دگردیسی ِسبک نوشتاری و سوژه های او شگفت زده شده است.<br />راث ، که از او به عنوان یکی از غولهای داستان نویسی آمریکا در پنجاه سال اخیر یاد می شود در سال ۱۹۵۹ میلادی با رمان خداحافظ کلمبوس به شهرت رسید .<br />فیلیپ راث در طول سالها فعالیت خود در عرصه ادبی بارها به زن ستیزی و یهودستیزی متهم شده است.<br />هنگامی که نام راث در فهرست نامزدهای جایزه بوکر ۲۰۱۱ قرار گرفت ، کارمن کالیل ؛ موسس انتشاراتی فمینیستی ویراگو و یکی از سه عضو هیئت داوران جایزه بین المللی بوکر در اعتراض به این اقدام از هیأت داوران کناره گرفت.<br />خانم کالیل ، آثار راث را به لباس امپراتور تشبیه کرده و معتقد است سوژه های او تکراری اند و خیلی زود از یاد مخاطب می روند.<br />فیلیپ راث در ضیافت رسمی اهدای جایزه بوکر در لندن حضور نیافت ولی در پیام ویدئویی که به این مناسبت فرستاده بود گفت از دریافت این جایزه خوشحال است و احساس افتخار می کند.<br />راث در این ویدئو ؛ بخشهایی از تازه ترین رمان خود به نام انتقام را خواند.<br />یکی مثل همه ، خشم ؛ زنگار بشر و رئیس جمهور ما از جمله آثار فیلیپ راث هستند که به زبان فارسی هم ترجمه شده اند.<br /><br /><br /></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-4922033511789037492011-06-02T16:24:00.000-07:002011-06-02T16:33:10.590-07:00اهدای جایزه ادبی به خواننده و ترانه سرای کانادایی<span class="Apple-style-span" style="font-family: 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 11px; line-height: 14px; ">لئونارد کوهن، شاعر و خواننده کانادایی، به دلیل مجموعه آثارش که "بر سه نسل در سراسر جهان" تاثیر گذاشته است، برنده جایزه ادبی پرینس آستوریاس اسپانیا شد</span><div><span class="Apple-style-span" style="font-family: 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 11px; line-height: 14px; ">هیآت داوران ترانه های کوهن را لبریز از تصوراتی خواند که در آن شعر و موسیقی در هم ذوب شده و تبدیل شده به چیزی با ارزش و تغییر ناپذیر.</span></div><div><span class="Apple-style-span" style="font-family: 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 11px; line-height: 14px; ">جایزه ادبی پرینس آستوریاس پنجاه هزار یورو ارزش دارد و در ماه اکتبر ۲۰۱۱ در مراسمی در اسپانیا به کوهن اهدا خواهد شد<br /><iframe width="425" height="349" src="http://www.youtube.com/embed/Ki9xcDs9jRk" frameborder="0" allowfullscreen></iframe><br /></span></div><div><span class="Apple-style-span" style="font-family:'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif;font-size:100%;"><span class="Apple-style-span" style="font-size: 11px; line-height: 14px;"><br /></span></span></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-8229296686296619762011-02-12T13:25:00.000-08:002011-02-12T13:26:22.518-08:00پژواکهایی از سرزمین دیگر : داستانهای کوتاهی از ایران<iframe title="YouTube video player" width="480" height="390" src="http://www.youtube.com/embed/0GjSpzXf1yM" frameborder="0" allowfullscreen></iframe>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-90312460010665727902011-02-12T13:22:00.001-08:002011-02-12T13:25:11.888-08:00بتی فریدن از پیشگامان جنبش نوین فمینیستی آمریکا<iframe title="YouTube video player" width="480" height="390" src="http://www.youtube.com/embed/r8CfkoUoISQ" frameborder="0" allowfullscreen></iframe><br /><div dir="rtl" align="right"></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-50080530922925384262011-01-22T12:44:00.000-08:002011-01-22T12:55:10.089-08:00گفتگو با آرش حجازی<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEglByniiTtKq0S34t1rAQpEHTNM3PMenN9zuIsqq12n3cx6OQUX3NrXZ4O9BnlTbEHGlQ9RJV7U255sisQE7kw96cOMowjrWzwOZfiwI2t4qg7A4oLbsS_gTXw1of6unjSwKSiLY1lgB0A/s1600/Arash.png"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5565116224156164770" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 226px; CURSOR: hand; HEIGHT: 354px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEglByniiTtKq0S34t1rAQpEHTNM3PMenN9zuIsqq12n3cx6OQUX3NrXZ4O9BnlTbEHGlQ9RJV7U255sisQE7kw96cOMowjrWzwOZfiwI2t4qg7A4oLbsS_gTXw1of6unjSwKSiLY1lgB0A/s320/Arash.png" border="0" /></a><br /><div dir="rtl" align="right"><br />آرش حجازی ، در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه علوم پزشکی ایران فارغ التحصیل شد . در سال ۷۳ ، زمانی که هنوز دانشجو بود ، اولین رمانش به نام اندوه ماه را نوشت که البته قرار نبود رمان باشد و بیشتر دلتنگی های پزشک جوانی بود که از زندگی مأیوس و سرخورده شده بود.<br />اینگونه بود که قدم به عرصه ادبیات گذاشت و در سال ۱۳۷۶ ، انتشارات کاروان را در تهران راه اندازی کرد.<br />مدتی سردبیری نشریه کامیاب را بر عهده داشت و پس از آن فصلنامه جشن کتاب را منتشر کرد که البته پس از بیست و پنج شماره توقیف شد.<br />در ایران ؛ آرش حجازی را بیشتر با ترجمه هاش می شناسند به ویژه ترجمه رمانهای پائلو کونلیو ، نویسنده مشهور برزیلی . ولی حجازی تا به حال سه رمان به بازار داده است: اندوه ماه ، شاهدخت سرزمین ابدیت و کی خسرو .<br />تازه ترین اثر او نیز نگاه آهو نام دارد که قرار است به زبانهای انگلیسی ، ایتالیایی و سوئدی در ماه مارس ۲۰۱۱ روانه بازار شود.<br /><br />در غرب ، آرش حجازی را به عنوان دکتر جوانی می شناسند که شاهد کشته شدن ندا آقا سلطان بود : دختر جوانی که در جریان اعتراضات خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران ؛ کشته شد و ویدئوی جان باختن او ، جهان را تکان داد.<br />چند روز پس از این واقعه ، آرش حجازی ؛ از مدیریت انتشارات کاروان استعفا داد ، ایران را ترک کرد و به انگلستان رفت . در خارج از کشور ، در گفتگو با رسانه ها ، درمورد مشاهدات خود صحبت کرد و خشم دولت ایران را برانگیخت . تلویزیون دولتی ایران در مستندی که در این مورد تهیه کرده بود آرش حجازی را به دست داشتن در قتل ندا متهم کرد.<br /><br />در همین حال ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در ماه بهمن ۱۳۸۸ به دلیل آنچه آنرا عدم تأیید صلاحیت اعضاء موسس نامید ؛ پرونده انتشارات کاروان را لغو کرد و کارمندانش از کار بیکار شدند.<br />به مناسبت انتشار کتاب خاطرات آرش حجازی ؛ با او در مورد تأثیری که مرگ ندا بر زندگی و حرفه او گذاشت گفتگویی داشتیم و نظرش را در مورد وضعیت ترجمه و نشر در ایران جویا شدیم.<br /><br /><br /><br /><span style="font-family:arial;"><span style="color:#ff0000;"><strong>شما با نوشتن یک رمان قدم به عرصه ادبیات گذاشتید ولی بسیاری شما را با ترجمه هایتان می شناسند . لطفا در مورد فعالیت خود در زمینه نویسندگی توضیح دهید و آیا به نظر شما ترجمه و نویسندگی لازم و ملزوم یکدیگر هستند؟<br /></strong><br /></span></span>ترجمه و نویسندگی لازم و ملزوم هم نیستند و دو مقوله کاملا جدا هستند . نویسندگی می تواند به عنوان یک هنر و یا یک حرفه در نظر گرفته شود. ما نویسندگان حرفه ای داریم و نویسندگانی نیز داریم که بیشتر به جنبه خلق نگاه می کنند و اثری را خلق می کنند. ولی ترجمه ، بیشتر فن است و بدون صنعت نشر ، ترجمه جایی ندارد. یعنی اگر ناشری نباشد که تصمیم بگیرد ترجمه کتابی از نویسنده ای که کتابش به زبانی غیر از زبان ما منتشر شده را عرضه کند ؛ مترجم هم کاری نخواهد داشت. بنابراین ترجمه تا حدودی وابسته به صنعت نشر است در حالی که نویسندگی آنقدر وابسته نیست. البته وابسته هست ولی نویسنده همچنان می تواند خلق کند بدون آنکه اثرش منتشر شود.<br /><br /><br /><span style="color:#ff0000;"><strong>به عنوان یک مترجم ؛ در حال حاضر وضعیت ترجمه در ایران را چطور ارزیابی می کنید و فکر می کنید چه تفاوتهای بارزی بین ترجمه در ایران و خارج از ایران وجود دارد ؟<br /></strong><br /></span>متأسفانه عمده ترجمه ای که در ایران انجام می شود ، از انگلیسی به فارسی ترجمه می شود. حتی خیلی از کتابهایی که زبان اصلی شان غیر از زبان انگلیسی است ، مثل اسپانیایی ، فرانسه یا پرتغالی ؛ زمانی به فارسی ترجمه می شوند که به زبان انگلیسی عرضه شده باشند . هر چند ما در این چند سال اخیر ، رشد خیلی خوبی داشته ایم در ترجمه از زبانهای غیر انگلیسی. البته از لحاظ فنی خیلی خوب هستند. من سطح ترجمه را در ایران از بریتانیا خیلی بالاتر می دانم . اما آن چیزی که ترجمه را در ایران بسیار تحت شعاع قرار می دهد سانسور است. ما متأسفانه کمتر در ایران کتابی را می بینیم که ترجمه شده باشد و مطابق باشد با کتاب اولیه و اصلی چرا که در سانسور پیش از انتشاری که در وزارت ارشاد انجام می شود ، بسیار به کتاب لطمه وارد می شود. بسیاری از صحنه ها حذف می شوند ، وزارت ارشاد گاهی حتی دستور می دهد صحنه ای عوض شود ، بخشهای عمده ای از کتاب حذف می شوند و طبیعتا چیزی که به دست مردم می رسد در بسیاری از موارد منظور نویسنده را برآورده نمی کند. این بحران بسیار بزرگی است که باید حل شود تا بتوان به مسائل دیگر در زمینه ترجمه پرداخت.<br /><br /><span style="color:#ff0000;"><strong>به نظر شما چرا ترجمه ادبیات داستانی ایران به زبانهای دیگر پدیده رایجی نیست و آیا خودتان تا به حال به این فکر افتاده اید که آثار نویسندگان ایرانی را که در ایران منتشر می شوند ، به زبانهای دیگر ترجمه کنید؟<br /></strong><br /></span>بله من که فکر کرده ام و در حال حاضر هم جزو برنامه ام هست و دارم به شدت مطالعه می کنم. البته کار آسانی نیست که بگوییم همین امروز تصمیم می گیریم و انجام می دهیم. ترجمه کار گرانی است به خصوص در کشورهای غربی که هزینه های تولید خیلی بالاست ، ترجمه گران است و ناشران حاضرند تنها بر کتابهایی برای ترجمه سرمایه گذاری کنند که به فروش نسبی آنها اطمینان داشته باشند. در مورد ایران ، باز بر می گردیم به بحران سانسور. ما سی سال سانسور را پشت سر داریم . در این سی سال ، ادبیاتی شکل گرفت ولی این ادبیات به خصوص در این هفت هشت سال اخیر به شدت آسیب دیده و کمتر نویسنده ای الان دست به قلم می برد و یا اگر می برد ؛ برای انتشار آن تلاش می کند. در این سالها ، خیلی آثار خوبی داشته ایم ولی عمدتا آثاری که برای جامعه غرب انگیزه مطالعه ایجاد کند خلق نشده. متأسفانه بدترین شکل سانسور که خودسانسوری است در ایران به شدت در میان نویسندگان رواج پیدا کرده و خوانندگان کتاب در غرب ، خوانندگان راحت طلبی هستند و به جز قشر محدودی که نخبگان یک جامعه هستند ، مردم عادی به دنبال کتابهای بسیار پیچیده ای که ناچار شوند هر جمله اش را رمزگشایی کنند نیستند.<br /><br /><span style="color:#ff0000;"><strong>نقش نویسندگان به ویژه نویسندگان جوان در این میان چیست ؟ از آنها چه انتظاری می توان داشت؟<br /></strong><br /></span>ما الان می بینیم در دنیای مجازی هزاران و شاید ده ها هزار نفر از نویسندگان جوان ایرانی به شدت مشغول فعالیت هستند . بلاگ دارند و می نویسند . من به دلیل علاقه شخصی ام که همیشه به دنیال ادبیات خوب هستم ، می گردم توی بلاگها و گاهی ادبیات برجسته در آنجا می بینم. می بینیم در قالب جملات کوتاه ، در قالب پست یک وبلاگ ، مفهومی را به زیباترین شکل عرضه می کنند. داستانهای کوتاه می نویسند ، داستانهای برق آسا و مینیمال می نویسند و خیلی جالبه. یعنی این چیزی که در ایران شکل گرفته به نوع خودش پیشتاز است و قابل تحسین. بنابراین هیچ دولتی نمی تواند جلوی نمودهای فکری و ابراز اندیشه را در یک جامعه بگیرد. می تواند جلوی نشر آن را به نوعی بگیرد که آن هم این روزها بسیار دشوار شده است. ولی به هر حال سانسور تأثیر می گذارد . نمی شه گفت سانسور تأثیر نمی گذارد و تأثیر منفی زیادی هم گذاشته ولی درست مثل جریان آب است. اگر جلوی اب را بگیرید ، بالاخره راهی از آن کنار پیدا کرده و جریان پیدا می کند شاید نه به شدت قبل ولی جریانش ادامه پیدا می کند تا روزی که آن سد برداشته شود.<br /><br /><span style="color:#ff0000;"><strong>در حال حاضر ، بسیاری شما را به عنوان یکی از شاهدان کشته شدن ندا می شناسند. این مسأله چه تأثیری بر حرفه ادبی شما گذاشته؟<br /></strong><br /></span>بعد از این حادثه ، انتشارات کاروان تعطیل شد به دلیل اینکه تقریبا بلافاصله بعد از آن حوادث مجوزش لغو شد و کتابهای من هم دیگر امکان ندارند چه ترجمه ها و چه تألیفات. از طرف دیگر بعد از اینکه من آمدم اینجا ، به دلیل فشار روحی بیش از حدی که روی من بود به دلیل حوادثی که پشت سر گذاشته بودم ، نوشتن را به عنوان ملجایی برای خودم پیدا کردم و مشغول نوشتن خاطراتم شدم. بنابراین ، بر زندگی من به عنوان یک نویسنده تأثیر مختل کننده ای نداشته ولی زندگی حرفه ای مرا به شدت مختل کرد.<br /><br /><strong><span style="color:#ff0000;">به کتاب خاطرات شما بپردازیم که نگاه آهو نام دارد و قرار است در ماه مارس به بازار بیاید. این کتاب ، چه دوره ای از زندگی شما را روایت می کند؟<br /></span></strong><br />کتاب در واقع محصول بحران عاطفی ای است که من بعد از ماجراهای خرداد سال ۸۸ دچارش شدم و این به عنوان ملجایی بود برای اینکه تخلیه کنم فشار روانی درون خودم را. بعدش خوشبختانه ناشران به من نزدیک شدند و به چاپ آن علاقه نشان دادند. من این کتاب را از روز اول به زبان انگلیسی نوشتم به خاطر اینکه مخاطب من مردمی بودند که داستانهایی را که برای نسل ما اتفاق افتاد نمی دانستند. نسل ما که می داند و شاید کتاب حرف تازه ای برای نسل ما نداشته باشد ولی داستان از آن لحظه ای شروع می شود که ندا آخرین نگاهش را به من می اندازد و بعد بر می گردد و با نگاه به دوربینی که لحظات آخر زندگی اش را ثبت می کند ، فوت می کند. من بعد از آن همیشه در این فکر بودم که سوالی در آن نگاه بود و چی می خواست بپرسد و پیش خودم اینطور فکر کردم که آن سوال شاید این بود که چه شد که کار به اینجا رسید؟ در واقع دارم در این کتاب برای ندا و برای هر کس که می خواهد بداند ، تعریف می کنم که چه شد که به آن روز رسیدیم. به هر حال ما نسلی بودیم که یک انقلاب دیدیم ، هیجانات سیاسی بعد از انقلاب را دیدیم ، جریانات دهه شصت را دیدیم و اعدام های آن مقطع را. ما نسلی بودیم که در زمان انقلاب ، عموهایمان را از دست دادیم . بعد از انقلاب ، پدرانمان را از دست دادیم و در زمان جنگ دوستانمان را از دست دادیم. این نسلی بود که همزمان بود با نسلی که بچه ها در دهه ۸۰ میلادی در کشورهای غرب ، به دنبال مدلهای مو ، موزیکها و حال و هوای دهه ۸۰ بودند تفریح ما این بود که وقتی بمباران هوایی می شد ، از حیاط یا پناهگاه ها نور ضد هوایی ها را رصد کنیم تا ببینیم بمبی بر ما می افتد یا بر همسایه ما. به هر حال این نسلی است که امروز هم پا برجاست و هست و من فکر کردم که این نسل هرگز فرصتی پیدا نکرد که قصه خودش را تعریف کند و می بینیم که نسل قدرتمندی هم هست. از نظر اجتماعی موفق هستند ، بسیار متفکراند و دقیقا می دانند که چه می خواهند و گمشده نیستند. این برای من خیلی جالب بود و فکر کردم شاید حالا که این فرصت را دارم ، قصه این نسل را بگم.<br /><br /><strong><span style="color:#ff0000;">چرا فکر می کنید که الان زمان مناسبی بود برای گفتن داستان این نسل ؟<br /></span></strong><br />بعد از وقایع خرداد ۸۸ ، ایران در خبرها آمد و آن حادثه ای که اتفاق افتاد و من درگیرش شدم ( مرگ آن دختر جوان بی گناه ، ندا) توجه میلیونها نفر در سراسر جهان را به خود جلب کرد. آن موقع رسانه های زیادی سراغ من آمدند و اغلب سوال این بود که جریان چیست؟ ما قبل از این چیزی از ایران نشنیده بودیم. این همه آدم از کجا پیدا شدند و آمدند به خیابان ؟ این اعتراض ها از کجا شروع شد؟ علاقه نشان می دادند که این قصه را بدانند. قبل از آن ، تصور این بود که ایران جامعه ای یکدست و تک صداست و همه به یک چیز معتقدند و همه به یک شکل اداره جامعه معتدند و همه پشتیبان نظامی هستند که در هر مقطع حاکم بوده بر ایران. ما به عنوان مردم ایران می دونستیم که این واقعیت ندارد و اتفاقات خرداد ۸۸ هم این را به مردم دنیا نشان داد و از آنجا کنجکاوی بسیاری برانگیخته شده بود. من فکر کردم این بهترین فرصت است. به هر حال من تا حدودی شناخته شده بودم و فکر کردم این فرصت می تواند فرصتی باشد که قصه را بگم. ممکن است بعضی ها با قصه من مخالف باشند . شاید تصوری که من در هشت سالگی از جامعه اطرافم داشتم غلط باشد ولی به هر حال تلاش من است. امیدوارم دیگرانی هم قدم جلو گذارند و تلاش خود را عرضه کنند.<br /><br /><br /><span style="color:#ff0000;"><strong>شما اولین رمان خود ، انده ماه ، را زمانی نوشتید که دانشجوی پزشکی بودید و احساس پوچی و نا امیدی می کردید و دلتنگی هایتان را در این رمان نوشتید . کتاب خاطراتتان ،نگاه آهو را نیز پس از یک دوره تحولات روحی نوشتید. مهمترین تفاوت این دو کتاب برای خودتان چیست؟<br /></strong><br /></span>من نگاه آهو را در سن سی و نه سالگی نوشتم و اندوه ماه را در سن بیست و سه سالگی. طبیعتا فکر می کنم نگاه آهو کمی از نظر نگارش بهتر باشد چون اندوه ماه تجربه اول من بود و نقصهای زیادی هم دارد متأسفانه ولی به هر حال تجربه ای بود و برای من عزیز است. رمانهای بعدی من هم همینطور بوده اند. من رمان نویس حرفه ای نیستم که بنشینم و بخواهم سالی یک رمان بنویسم . من فقط زمانی می نویسم که حرفی داشته باشم و نتوانم ننویسم. مهمترین مسأله ای که در آثار من مطرح است ، بحث آزادی است. آزادی ، نه به معنای سیاسی آن بلکه به معنای درون زاد و انسانی اش. من در همه آثارم سعی کردم این مسأله را منتقل کنم در قالب داستان که راز سعادت یک ملت ، آزادی و عدالت است و عدالت را محصول آزادی می دانم. در نگاه آهو هم من معتقدم عدالت زیر پا رفت و علتش این بود که آزادی محدود شد. قربانی اش هم نسلی بودند که ما یکی از آنها هستیم. </div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-59261390577994637812011-01-10T06:48:00.000-08:002011-01-10T06:49:16.270-08:00کدام را انتخاب کنیم؟<div dir="rtl" style="text-align: right;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" ><span lang="AR-SA">هر چند شرکت سونی ، اولین دستگاه های الکترونیکی کتابخوان را به بازار داد ،<span style=""> </span>ولی کیندل ؛محصول شرکت آمازون ؛ تا مدتها بازار کتابهای الکترونیکی را در تسخیر خود داشت. <o:p></o:p></span></span></b> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">شرکت آمازون در ماه نوامبر سال ۲۰۰۷ / اولین نسل دستگاه های کیندل را به قیمت چهارصد دلار<span style=""> </span>به بازار داد.<span style=""> </span>در عرض پنج ساعت و نیم ، تمام دستگاه های کیندل فروخته شدند و حدود شش ماه طول کشید تا آمازون دوباره آن را به بازار بیارد. <o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">تقریبا دو سال بعد ، ورژن دوم کیندل به بازار آمد ... سبکتر ؛ با ظرفیت بالاتر و قابلیتهای بیشتر . <o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">در ماه اکتبر همان سال ، کیندل با کمک شرکت مخابرات ِ ای تی ان تی به صد کشور دیگر جهان نیز وارد شد و حدود صد دلار از قیمت آن نیز کاسته شد.<span style=""> </span><o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">همان موقع بود که کتابفروشی زنجیره ای بارن اند نوبل هم دست به کار شد و کیندل را که تنها کتابخوان دیجیتالی موجود در بازار بود ؛<span style=""> </span>به رقابت فراخواند. <o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">نوک ، دستگاه ارائه شده توسط بارند اند نوبلز ، به خواننده اجازه می داد کتابهای مورد علاقه خود را به راحتی با دیگران قسمت کند ... قابلیتی که کیندل از آن بی بهره بود و برگ برنده را به بارند اند نوبلز می داد. <o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">رقابت پهلو به پهلوی شرکتهای آمازون و بازند اند نوبل همچنان ادامه داشت تا اینکه در ماه ژانویه سال ۲۰۱۰ ، شرکت اَپِل کامپیوترهای لوحی آی پد را به بازار داد و نگرانی شرکت های تولید کننده دستگاه های دیجیتالی کتابخوان را به شدت برانگیخت. <o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">البته چند ماه بعد ، آمازون ، نسل سوم دستگاه های کیندل را که سبکتر و کوچکتر از دستگاه های پیشین بود ، با قیمت صد و هشتاد و نه دلار وارد بازار کرد که از دید کارشناسان اقدام بسیار هوشمندانه ای برای جذب علاقه مندان بود.<o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">ناگفته نماند که سونی نیز چندی پیش<span style=""> ، </span>با اعلام فروش بی نظیر مدل ِ لمسی ِ دستگاه های کتابخوان ِ خود در ژاپن حضور پررنگ خود را در عرصه محصولات الکترونیکی کتابخوان نشان داد.<span style=""> </span><o:p></o:p></span></b></p> <p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA">هر چند وب سایت ِ فن آوری ِ سی نِت ، نسل سوم کیندل و کتابخوانهای رنگی نوک را در صدر فهرست بهترین دستگاه های الکترونیکی ِ کتابخوان ِ سال قرار داده ولی به نظر می رسد انتخاب دستگاه مناسب برای خواندن ِ کتاب کاملا سلیقه ای است . به عنوان مثال ، اگر اندازه و وزن براتون مهمه ، دستگاه های جیبی سونی بهترین انتخابه ولی اگه دسترسی به اینترنت ِ بی سیم براتون مهمه ، نوک کیندل و سونی ریدر ، انتخابهای بهتری هستند . البته آی پد هم هست که نه تنها قیمت خود دستگاهش نسبت به بقیه بیشتره ، بلکه برای دسترسی به اینترنت بی سیم ِ نسل سوم ، ماهیانه حدود بیست و پنج دلار باید برای آن پرداخت</span></b></p><p dir="rtl" style="text-align: right; direction: rtl; unicode-bidi: embed;"><b><span style=";font-family:";font-size:28;" lang="FA"><object width="640" height="385"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/gotyZNvtc44?fs=1&hl=en_US"></param><param name="allowFullScreen" value="true"></param><param name="allowscriptaccess" value="always"></param><embed src="http://www.youtube.com/v/gotyZNvtc44?fs=1&hl=en_US" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="640" height="385"></embed></object><br /></span></b></p></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-61967775283032026722011-01-03T12:04:00.000-08:002011-01-03T12:20:03.199-08:00چکیده ای از نمایشگاه کتاب گوادالاخارا<div dir="rtl" align="right"><br />امسال شهر کاستیا لئون ، بزرگترین بخش خودمختار کشور اسپانیا به عنوان ِ"مهد ادبیات اسپانیایی زبان" و مهمان ویژه در نمایشگاه بین المللی کتاب گوادالاخارا حضور یافت و با اجرای برنامه های متنوع زیبایی فرهنگ و هنر خود را به نمایش گذاشت.<br /><br />نمایشگاه امسال توجه زیادی به تنوع فرهنگی نشان داد . یکی از سخنرانان مراسم افتتاحیه نمایشگاه ، ژان ماری گوستاو لِه کلِه زیو ، رمان نویس برجسته فرانسوی و برنده جایز ه نوبل ادبی سال ۲۰۰۸ و مدیر بنیاد روابط فرهنگی در جزیره موریس بود که در سخنانش بر اهمیت تبادل فرهنگی میان کشورها تأکید گذاشت و آن را لازمه صلح در جهان دانست.<br /><br />سازمان برگزار کننده نمایشگاه کتاب گوادالاخارا موسوم به اف آی ال طبق سنت هر سال کسانی را که در راه ارتقای فرهنگ هنر و ادبیات تلاش می کنند مورد تجلیل قرار داد و جوایزی به آنان اهدا کرد. <br />از جمله جایزه معتبر و ارزشمند ادبی اف آی ال که برای یک عمر دستاورد ادبی به خانم مارگو گلنتز ، نویسنده ، مقاله نویس و منتقد مکزیکی اهدا شد . خانم گلنتز نخستین زن مکزیکی است که این جایزه را دریافت می کند. همچنین از هوگو گوتیه رِز وِگا فتوژورنالیست برای تلاش در راستای ارتقای فرهنگ از طریق روزنامه نگاری تقدیر شد و خاویر ریورا بلانکو برای تلاش در راستای غنای میراث جهانی مورد تجیل قرار گرفت. <br />در نمایشگاه امسال از چند نویسنده برجسته که دیگر در این جهان نیستند نیز یاد شد . از جمله ژوزه ساراماگو نویسنده پرتقالی و برنده جایزه نوبل ادبی ۱۹۹۸ که هر سال در نمایشگاه کتاب گوادالاخارا حضور داشت و در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ چشم از جهان فروبست.<br />آثار و دستاوردهای ِ توماس اِلُی مارتینِز روزنامه نگار و نویسنده فقید آرژانتینی هم از لحاظ ادبی و هم از لحاظ ارزشهای روزنامه نگاری مورد بررسی قرار گرفتند.<br /><br />همچنین از ژوزه لیزاما لیما شاعر کوبایی نیز یاد شد که اگر زنده بود در ماه دسامبر امسال صد ساله می شد.<br /><br />سال ۲۰۱۰ بیستمین سال گرد ِاهدای جایزه نوبل ادبی به اکتاویو پاز شاعر و نویسنده پر آوازه مکزیکی است و به همین مناسبت نمایشگاه بین المللی کتاب گوادالاخارا میزگردی برای بحث و تبادل نظر در مورد آثار او تشکیل داد.<br />از نویسندگان سرشناسی که سال گذشته در نمایشگاه حضور داشتند ولی امسال تنواستند شرکت کنند می توان به اورهان پاموک (نویسنده ترک تبار) ؛ ماریو وارگاس یوسا ( برنده جایزه نوبل ادبی امسال) و کارلوس فوئنتس (برجسته ترین نویسنده در قید حیات در جهان ادبیات اسپانیولی زبان) اشاره کرد. البته لازم به ذکره که رمان ِ جدید ِ وارگاس یوسا به نام ِ "رویای سِلتی " در برنامه ای ویژه در نمایشگاه امسال معرفی شد . فوئنتس هم با پیامهای ویدئویی در نمایشگاه شرکت کرد و تازه ترین اثرش به نام ولاد نیز توسط گیلرمو دل تورو نویسنده و کارگردان ِ مکزیکی و خاویر وِلاسکو نویسنده معرفی شد و مورد بحث قرار گرفت.<br />نمایشگاه کتاب گوادالاخارا مثل دیگر نمایشگاه های کتاب در سراسر جهان تأکید زیادی بر ادبیات کودک و نوجوان داشت و کودکان را با برنامه های بسیار جذاب و سرگرم کننده به مطالعه تشویق کرد.<br />محبوبترین قصه امسال ،(بدترین زن دنیا) نام داشت که توسط فرانسیسکو هینوژوسا ، نویسنده مکزیکی نوشته شده و البته مجموعه داستانهای هری پاتر که در آمریکا هم از محبوبیت زیادی برخوردار است.<br />در همین راستا ،آثار مصور و کمیک استریپ نیز به صورت خاص معرفی شدند و کاتالوگ آثار مصور هنرمندان اسپانیولی زبان که حاصل همکاری میان آنان است ارائه شد. نوبیا ماسیاس مدیر روابط عمومی نمایشگاه بر اهمیت گفتگو و تبادل نظر میان هنرمندان آثار مصور و ناشران تأکید کرد تا این فرم هنری هم در صنعت نشر جا بیفتند.هنرمندان مهمان در نمایشگاه در سخنانشان بارها و بارها گفتند که از طریق آثار مصور بهتر می توان با کودکان ارتباط برقرار کرد و آنها را در جریان تحولات اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی زادگاهشان قرار داد.<br /> </div><p><iframe allowfullscreen='allowfullscreen' webkitallowfullscreen='webkitallowfullscreen' mozallowfullscreen='mozallowfullscreen' width='320' height='266' src='https://www.blogger.com/video.g?token=AD6v5dwq46cuEF1crLWtA-KPPM5kulhzGybyYqxaqocmuLxjUiWw0Og-TF6UIPvC8zPV9fq0yr-84DS5Imgyi3_Nog' class='b-hbp-video b-uploaded' frameborder='0'></iframe></p><p> </p>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-84539977472144004152010-11-30T07:26:00.001-08:002010-11-30T10:03:58.107-08:00نمایشگاه کتاب گوادالاخارا: روز سوم<span style="font-size:78%;">سومین روز نمایشگاه بین المللی کتاب گوادالاخارا به پایان رسید : روز جادوگرها ، هیولاها ؛ خون آشام ها و کودکانی که با شور و هیجان به داستانهای آنها گوش می دادند. بچه ها با یونیفرمهای رنگی که نشان مدرسه شان بود ، به نمایشگاه آمدند و هر کدام در غرفه ای که داستان مورد علاقه شان در آنجا خوانده می شد ، نشستند و از قصه ها و افسانه ها لذت بردند. محبوبترین قصه های امسال ،<br />La peor señora del mundo<br />(بدترین زن دنیا) بوده که توسط فرانسیسکو هینوخوزا ، نویسنده مکزیکی نوشته شده و همینطور داستانهای هری پاتر که در آمریکا هم از محبوبیت زیادی برخوردار است.<br />بعد از شنیدن قصه ، بچه ها در کنسرت<br />Concierto espacial de soundtracks<br />که در فضای آزاد برگزار می شد ، شرکت کردند و از اجراهای متنوع هنری ( نقاشی ؛ موسیقی ، نمایش ، و اجرای دلقکها ) لذت بردند. نمایشگاه امسال کتاب گوادالاخارا مثل بسیاری از نمایشگاه های کتاب بر ادبیات کودک و نوجوان تأکید زیادی دارد و بخش عمده ای را به فعالیتهای فرهنگی و آموزشی برای اونها اختصاص داده است. دیروز ، کاتالوگ آثار مصور هنرمندان اسپانیولی زبان در نمایشگاه ارائه شد. خانم نوبیا ماسیاس مدیر روابط عمومی نمایشگاه / بر اهمیت گفتگو و تبادل نظر میان هنرمندان آثار مصور و ناشران تأکید کرد تا این فرم هنری هم در صنعت نشر جا بیفتند.<br />هنرمندان مهمان در نمایشگاه در سخنانشان بارها و بارها گفتند که از طریق آثار مصور بهتر می توان با کودکان ارتباط برقرار کرد و آنها را در جریان تحولات اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی زادگاهشان قرار داد. </span><br /><span style="font-size:78%;">دل تورو ، کارگردان و نویسنده مشهور مکزیکی هم كتابش را که «تاريك» نام دارد برای هوادارانش امضا کرد. «تاريك» دومين قسمت از سهگانه گيلرمودل تورو در مورد خون آشام هاست كه آن را با کمک و همكاري نويسنده آمريكايي «چاك هوگن» نوشته شده . او ميگويد دوست داشت در «تاريك» داستاني در مقايسه با بودن يا نبودن خوبي در انسانها در مقايسه با خون آشامها بگويد<br /><object height="385" width="640"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/1kuikuAmd5A?fs=1&hl=en_US"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/1kuikuAmd5A?fs=1&hl=en_US" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="640" height="385"></embed></object></span>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-11718689731917550652010-11-28T09:34:00.000-08:002010-11-30T10:07:48.492-08:00روز دوم نمایشگاه گوادالاخارا<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhujw4L2wwcO7HRAoOgUW_YkSLVxjCzaT_o-Ef13J368LMYj13z46HqgVdKjpF9FRXSjQ1z5hgTv-9p2KqTpTmger53amLzV8NwAt-OFvGz_2wweHBcsbOhwTQcPzlZTV_Bc5INpAMqHQY/s1600/Vlad.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5545405883640015586" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 219px; CURSOR: hand; HEIGHT: 217px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhujw4L2wwcO7HRAoOgUW_YkSLVxjCzaT_o-Ef13J368LMYj13z46HqgVdKjpF9FRXSjQ1z5hgTv-9p2KqTpTmger53amLzV8NwAt-OFvGz_2wweHBcsbOhwTQcPzlZTV_Bc5INpAMqHQY/s200/Vlad.jpg" border="0" /></a><br /><div><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjQfFY76Z8rlI8OX1lzaog7RBFMdfeqfyEK84OrqTDW7ZHBLFTuvGxt1dGSZnxd1wy2QBXpMFSepx30fv5l1zOyTyZnGjX90mF_BzAKh4_bNqD7JFNAgzs_cqIP26EUJ6M9KS4-ysXVp5Q/s1600/carlos-fuentes.jpg"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5544663743072718610" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 138px; CURSOR: hand; HEIGHT: 178px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjQfFY76Z8rlI8OX1lzaog7RBFMdfeqfyEK84OrqTDW7ZHBLFTuvGxt1dGSZnxd1wy2QBXpMFSepx30fv5l1zOyTyZnGjX90mF_BzAKh4_bNqD7JFNAgzs_cqIP26EUJ6M9KS4-ysXVp5Q/s200/carlos-fuentes.jpg" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /></span><br /><div><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhchUeWZ47UTnumdBgCgRomR6zxUOZL8-KOvLJRAy0T661TiJpy2SJPsxDwG8EiiZzX7RE94EqhXvv_aPcYxQF4c79R47smnpXcg-XTYbHLM_ePtXai3Dbt3cf-Mc_lRKCDGWQ7poPA5vo/s1600/31_deltorro_lgl1.jpg"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5544663579218802738" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 129px; CURSOR: hand; HEIGHT: 151px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhchUeWZ47UTnumdBgCgRomR6zxUOZL8-KOvLJRAy0T661TiJpy2SJPsxDwG8EiiZzX7RE94EqhXvv_aPcYxQF4c79R47smnpXcg-XTYbHLM_ePtXai3Dbt3cf-Mc_lRKCDGWQ7poPA5vo/s200/31_deltorro_lgl1.jpg" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /><br /></span><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">نمایشگاه بین المللی کتاب گوادالاخارا ،هر سال با حضور صدها نویسنده برجسته از سراسر جهان برگزار می شود. سال گذشته ، نویسندگانی چون اورهان پاموک (نویسنده ترک تبار) ؛ ماریو وارگاس یوسا ( برنده جایزه نوبل ادبی امسال) و کارلوس فوئنتس (برجسته ترین نویسنده در قید حیات در جهان ادبیات اسپانیولی زبان) در این رویداد بزرگ فرهنگی شرکت کردند ولی امسال فوئنتس به دلیل بیماری همسرش نتوانست در نمایشگاه حضور یابد. </span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">البته ؛ گیلرمو دل تورو ، نویسنده و کارگردان پرآوازه مکزیکی ، که شاید بسیاری از شما نام او را با فیلم Pan's Labyrinth لابیرنت پن (که به "هزار توی پن" هم ترجمه شده) به خاطر داشته باشید در نمایشگاه گوادالاخارا حضور یافت و جای خالی فوئنتس را تا حدودی پر کرد.</span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">دل تورو همراه با خاویر وِلاسکو ، نویسنده و از دوستان نزدیک فوئنتس ؛ در روز دوم نمایشگاه ، حضور یافت و تازه ترین رمان فوئنتس به نام Vlad "ولاد" را به بحث گذاشت.</span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">"ولاد" ، روایت داستان یک خون آشام است و خوبیها و بدیهای زندگی ابدی را در فضای مدرن و امروزی مکزیک نشان می دهد. </span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">دل تورو و وِلاسکو ، "ولاد" را بسیار شبیه اثر "آئورا" توصیف کردند که در آن زن نقش پررنگی دارد و مرگ ، با همان قدرت و احساس ؛ تصویر شده است.</span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">وِلاسکو به شوخی گفت : "زمانی زنی را به خوبی می شناسی که از او طلاق بگیری یا او را در بستر یک خون آشام بیابی" ! </span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">او افزود : " پس از سالها تلاش در راستای حفظ حقوق انسانی خون آشام ها ؛ فوئنتس با این رمان ؛ خوی ددمنشانه و ترسناک آنها را بار دیگر به ما نشان داد" </span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-family:arial;font-size:78%;">دل تورو در سخنانش گفت "ولاد" ، قابلیتهای بسیاری برای رفتن روی پرده سینما دارد.</span></div></div></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com7tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-66546834917504727002010-11-27T11:22:00.001-08:002010-11-30T07:36:04.619-08:00۲۴ امین نمایشگاه کتاب گوادالاخارا<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjVKKM3nAhYj_NQHu19VjpjBX1_wOhh_AJ2KiwFohnWK8sfJMPuFdFdRMigFWpuFAYeLUZzgxdlFGAQg-qgS3e8Dg3LJaCCHM3jCG73_WjNeUMkhFx2JOlHa30T2ZPax_vxQMz3nwTDtic/s1600/fuentes.jpg"></a><br /><div><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgrd2gOe21fMcvWlOo4rA1UqJ24TWU1X9G0lf3XSaQfAnIEG6FeBZosVIjCtOR0MyWqTyGuQ9-lefzEDMzwPkvIY8DynkF0CCtOlqKBEENkl7xz5vMkDXcAq5bda54YeNY1aXIKVEyOxIE/s1600/Margo.jpg"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5544318382046685314" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 208px; CURSOR: hand; HEIGHT: 192px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgrd2gOe21fMcvWlOo4rA1UqJ24TWU1X9G0lf3XSaQfAnIEG6FeBZosVIjCtOR0MyWqTyGuQ9-lefzEDMzwPkvIY8DynkF0CCtOlqKBEENkl7xz5vMkDXcAq5bda54YeNY1aXIKVEyOxIE/s200/Margo.jpg" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br />بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب گوادالاخارا / روز شنبه ، بیست و هفتم نوامبر آغاز به کار کرد.این نمایشگاه یکی از بزرگترین و مهمترین رویدادها در عرصه ادبیات اسپانیولی زبان به شمار می آید و گفته می شود امسال حدود ششصد هزار نفر از آن دیدن خواهند کرد.در نمایشگاه امسال حدود دو هزار ناشر شرکت کرده اند و بیش از چهارصد هزار عنوان کتاب عرضه می شود.از سال ۱۹۹۳ ، هر سال ؛ یک شهر به عنوان "مهد ادبیات اسپانیایی زبان" و مهمان افتخاری این نمایشگاه برگزیده می شود تا محصولات فرهنگی خود را به نمایش گذارد . مهمان افتخاری نمایشگاه امسال شهر کاستیا لئون ، بزرگترین بخش خودمختار کشور اسپانیاست که آثار بیش از صد نویسنده محلی را در نمایشگاه بین المللی گوادالاخارا ارائه می دهد .<br /><br />نوبیا ماسیاس ، مدیر روابط عمومی نمایشگاه گوادالاخارا در سخنرانی ای که در مراسم افتتاحیه ایراد کرد گفت نمایشگاه امسال فرصتی است برای تجلیل از زبانی که ما را به یکدیگر پیوند زده و کشوری که زادگاه این زبان است.<br />تنوع فرهنگی / در بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب گوادالاهارا ، بیشتر از سالهای گذشته محسوس است.<br />یکی از سخنرانان مراسم افتتاحیه نمایشگاه امسال ، ژان ماری گوستاو لا کلزیو ، رمان نویس برجسته فرانسوی و برنده جایز ه نوبل ادبی سال ۲۰۰۸ بود . آقای لاکلزیو که مدیریت بنیاد روابط فرهنگی در جزیره موریس را بر عهده دارد ، در سخنانش بر اهمیت تبادل فرهنگی میان کشورها تأکید گذاشت.<br />امسال / جایزه معتبر ِادبی موسوم به اِف آی اِل / که نام اختصار سازمان برگزارکننده نمایشگاه است / برای یک عمر دستاورد ادبی / به خانم مارگو گلنتز ، نویسنده ، مقاله نویس و منتقد مکزیکی اهدا شد.<br />خانم گلنتز ، نخستین زن مکزیکی است که این جایزه را دریافت می کند. او هنگام دریافت جایزه به شوخی گفت : "احساس می کنم جولیا رابرتز ادبیات هستم" . آقای آلونسو لوهامبیو ؛ وزیر آموزش و پرورش مکزیک نیز با خنده گفت : " حالا فقط مونده جولیا رابرتز آرزو کنه مارگو گلنتز هالیوود باشه".<br />یکی از رمانهای تحسین شده ی مارگو گلنتز ، Sana ، نام دارد که می توان آن را به "شرورانه" ترجمه کرد. این رمان که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد ؛ ترکیبی از چند ژانر ادبی است و به دلیل همین سبک منحصر بفردش ، تحسین کارشناسان ادبی را برانگیخت. خانم گلنتز هنگام دریافت جایزه یک عمر دستاورد ادبی از نویسندگانی چون بلانکا وارِلا ، اِلِنا گارو ، نِلی کامپوبِلو و ماروسا دی ژیورژیو ، از زنان پیشرو در عرصه ادبیات آمریکای لاتین یاد کرد و گفت این جایزه ای است که بسیاری از نویسندگان زن در آمریکای لاتین شایسته دریافت آن هستند ولی از آثارشان آنطور که باید تجلیل نمی شود. گلنتز در بخش دیگری از سخنانش ؛ از دشواریهای حضور زنان در عرصه ادبیات انتقاد کرد. </span><div></div></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-36314982255308448172010-11-14T11:40:00.000-08:002010-11-14T11:42:46.399-08:00نظریه پرداز برجسته آفریقایی از تأثیر سرکوب و اختناق بر آثارش می گوید<object width="480" height="385"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/opErMMVza_E?fs=1&hl=en_US"></param><param name="allowFullScreen" value="true"></param><param name="allowscriptaccess" value="always"></param><embed src="http://www.youtube.com/v/opErMMVza_E?fs=1&hl=en_US" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="480" height="385"></embed></object><br /><div dir="rtl" align="right"></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-84915538662883241072010-09-21T14:36:00.000-07:002010-11-30T07:37:01.595-08:00دهمین جشنواره ملی کتاب آمریکا : ۲۵ سپتامبر<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgCFZS14VvJNgh3m-mh9EsBYm-G0Pe7yZZ5bBUsj00OA9zwJjEel_XxG9vGrEr5epf6lTx3QrWFPT_Uu8csNlWtpd2eruIxNvLh3yQn6xX_tOTrfYy6Bw_uijTq_cHtDcZ4Xcte7Cz15iA/s1600/PH2010091303516.jpg"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5519489187284283794" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 258px; CURSOR: hand; HEIGHT: 379px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgCFZS14VvJNgh3m-mh9EsBYm-G0Pe7yZZ5bBUsj00OA9zwJjEel_XxG9vGrEr5epf6lTx3QrWFPT_Uu8csNlWtpd2eruIxNvLh3yQn6xX_tOTrfYy6Bw_uijTq_cHtDcZ4Xcte7Cz15iA/s320/PH2010091303516.jpg" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /></span><div><span style="font-size:78%;">روز شنبه ، بیست و پنجم ماه سپتامبر ؛ محوطه مقابل بنای یادبود واشنگتن ؛ میزبان بیش از هفتاد نویسنده مطرح و نام آشنا در عرصه ادبی خواهد بود.</span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">جشنواره ملی کتاب آمریکا ده سال پیش ، به همت لورا بوش ، بانوی اول پیشین آمریکا و کتابخانه کنگره آمریکا راه اندازی شد و از آن زمان تاکنون ؛ هر سال ، حدود صد هزار نفر را به خود می خواند. </span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">میزبانان افتخاری دهمین جشنواره ملی کتاب آمریکا ، پرزیدنت اوباما و همسرش میشل اوباما هستند.</span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">یکی از تمرکزهای جشنواره کتاب آمریکا ؛ تأکید بر اهمیت ادبیات کودک و نوجوان است و امسال نیز مانند سالهای گذشته ، برنامه های متنوع زیادی برای تشویق کودکان به کتابخوانی ؛ تدارک دیده شده.</span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">از نویسندگان سرشناسی که گفته می شود در جشنواره امسال شرکت خواهند کرد ؛ می توان از ایزابل آلنده و اورهان پاموک نام برد. </span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">خبرنگاران بخش فارسی صدای آمریکا ؛ برای پوشش خبری جشنواره امسال حضور خواهند داشت. </span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">پرسشها ، نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان گذارید و ما را در پوشش بهتر این رویداد مهم فرهنگی در آمریکا یاری دهید. </span></div><br /><div><span style="font-size:78%;"></span></div><br /><div><span style="font-size:78%;"></span></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-18419951683390555272010-09-21T14:20:00.000-07:002010-11-30T07:39:13.584-08:00گفتگو با سعیده پاکروان نویسنده رمان آزادی<span style="font-size:78%;"> خانم پاکروان در رمان آزادی ، رویدادها و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران را با آمیزه ای از داستان و حقیقت روایت می کند.<br />خانم پاکروان در این رمان ، نه تنها نا آرامی های پس از انتخابات را تصویر کرده ، بلکه سعی می کند تصویری واقع گرایانه از جامعه و فرهنگ ایران به مخاطب غیر ایرانی ارائه دهد.<br />آزادی ؛ ماجرای رها ، دختر جوان دانشجویی است که در جریان اعتراضات خیابانی بازداشت می شود و در جستجوی عدالت ، قدم در مسیر پیچیده و پر فراز و نشیبی می گذارد.<br /><br />این گفتگو دو بخش دارد. بخش نخست را اینجا می توانید مشاهده کنید:<br /></span><p><object height="385" width="480"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/dTuAzfbIRmU?fs=1&hl=en_US"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/dTuAzfbIRmU?fs=1&hl=en_US" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="480" height="385"></embed></object></p><p></p>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-19154044048005417782010-07-14T15:41:00.000-07:002010-11-30T07:37:18.815-08:00تولد پنجاه سالگی "کشتن مرغ مقلد"<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgTP8jDlcY1GGsg9kbR_3Vil3c4cPPDmnGnRfX_l7NiZuREKPA0Fe7S4aU5paYmHwwjYKmY5d_kp-obRvDQKLGHgjT7reiDyNg1072IaMm7tk5AP4drRAQ5GSOXnDrF0kUwlfNvx3CR0jc/s1600/logo.png"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5493896013008669058" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 268px; CURSOR: hand; HEIGHT: 240px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgTP8jDlcY1GGsg9kbR_3Vil3c4cPPDmnGnRfX_l7NiZuREKPA0Fe7S4aU5paYmHwwjYKmY5d_kp-obRvDQKLGHgjT7reiDyNg1072IaMm7tk5AP4drRAQ5GSOXnDrF0kUwlfNvx3CR0jc/s320/logo.png" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /><br /></span><div dir="rtl" align="right"></div><br /><br /><div dir="rtl" align="right"><span style="font-size:78%;">روز یازدهم ژانویه ، پنجاهمین سال انتشار کتاب «کشتن مرغ مقلد» اثر معروف هارپر لی با برگزاری مراسم ویژهای در سراسر آمریکا ، به ویژه در شهری که الهام بخش نویسنده برای خلق داستان بود ، جشن گرفته شد .<br />رمان «كشتن مرغ مقلد» نژادپرستي و بی عدالتی رايج در دهه سي ميلادي در جنوب ايالات متحده آمريكا را به زیبایی تصویر می کند.<br />این کتاب پرفروش سال 1961 / در چهل و یکمین هفته حضورش در فهرست پرفروشترین کتابهای آمریکا / موفق به کسب جایزه معتبر ادبی پولیتزر شد.<br />کشتن مرغ مقلد از آن جمله رمانهایی است که نسل به نسل گشته و بخشی از فرهنگ ادبی جهان شده است.<br />این کتاب در سال 1962 توسط رابرت مالیگان کارگردان آمریکایی / تبدیل به فیلم شد و سه جایزه اسکار و سه جایزه گلدن گلوب کسب کرد. </span></div><div dir="rtl" align="right"><span style="font-size:78%;"><br /></span></div><div dir="rtl" align="right"><span style="font-size:78%;">آنونوس فیلم را اینجا ببینید:</span></div><br /><div dir="rtl" align="right"><br /><span style="font-size:78%;"><object height="385" width="480"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/xV3hkvDB4Q8&hl=en_US&fs=1"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/xV3hkvDB4Q8&hl=en_US&fs=1" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="480" height="385"></embed></object></span></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-45194681188029162802010-07-11T08:39:00.000-07:002010-07-11T08:43:00.700-07:00ادبيات در سايه استبداد<span class="Apple-style-span" style="font-family: 'lucida grande', tahoma, verdana, arial, sans-serif; font-size: 11px; color: rgb(51, 51, 51); "><h3 class="UIIntentionalStory_Message" ft="{"type":"msg"}" style="color: rgb(51, 51, 51); margin-top: 0px; margin-right: 0px; margin-bottom: 0px; margin-left: 0px; padding-top: 0px; padding-right: 0px; padding-bottom: 0px; padding-left: 0px; font-weight: normal; overflow-x: hidden; overflow-y: hidden; "><span class="UIStory_Message"><span dir="rtl"><span class="Apple-style-span" style="font-family:'times new roman';"><span class="Apple-style-span" style="font-size: large;">این </span></span><a href="http://www1.voanews.com/persian/programs/tv/69519077.html"><span class="Apple-style-span" style="color:#FF0000;"><span class="Apple-style-span" style="font-family:'times new roman';"><span class="Apple-style-span" style="font-size: large;">لینک برنامه</span></span></span></a><span class="Apple-style-span" style="font-family:'times new roman';"><span class="Apple-style-span" style="font-size: large;"> ای است که در آن از زبان چند نویسنده از ایران ، افغانستان ، ازبکستان و کنیا ، تجربه سرکوب ، اختناق و تبعید را می شنویم موضوعات پیشنهادی خود در زمینه ادبیات را با ما در میان گذارید</span></span></span></span></h3><div><span class="UIStory_Message"><span dir="rtl"><br /></span></span></div></span>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-85170751511886203982010-06-05T15:47:00.000-07:002010-11-30T07:37:32.359-08:00نویسندگان برتر زیر چهل سال<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiHUQrFcOeALGTZr3wvNDkNs5pkpSdMMBI80SEWNGHg02r0PgkuP-ZOPzZFP1IYRZjDegOFni-eTOGtbKlRD4Ba3iPsYXJ0LPd-vViMupcPiaDA92LDfKjQS4j5N_e3UaqRaqQbXiuk5Lk/s1600/New-Yorker-006.jpg"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5479426921120899426" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 349px; CURSOR: hand; HEIGHT: 208px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiHUQrFcOeALGTZr3wvNDkNs5pkpSdMMBI80SEWNGHg02r0PgkuP-ZOPzZFP1IYRZjDegOFni-eTOGtbKlRD4Ba3iPsYXJ0LPd-vViMupcPiaDA92LDfKjQS4j5N_e3UaqRaqQbXiuk5Lk/s320/New-Yorker-006.jpg" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /></span><div><span style="font-size:78%;">نیویورکر با انتخاب 20 نویسنده جوان سعی درمعرفی افرادی دارد که در سالهای آینده به عنوان پرخوانندهترین نویسندهها شناخته میشوند.</span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">بسیاری از نویسندگانی که در حال حاضر به شهرتی دست یافته اند ، زمانی از سوی سردبیر نیویورکر به عنوان نویسندگان برترزیر چهل سال ؛ برگزیده شده بودند. از جمله مارتین ایمیس، یان مکایوان و جولین بارنز که در سال 1983 به عنوان بهترین رماننویسهای بریتانیا انتخاب شدند. دیوید فاستر والاس، جومپا لاهیری و جفری اوجنایدز هم بهترین رماننویسهای زیر 40 سال آمریکا در سال 1999 بودند. </span></div><br /><div><a href="http://www.guardian.co.uk/books/2010/jun/04/new-yorker-young-writers-list"><span style="font-size:78%;">http://www.guardian.co.uk/books/2010/jun/04/new-yorker-young-writers-list</span></a></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-84271117078607619472010-05-14T07:38:00.000-07:002010-11-30T07:37:48.412-08:00دیر آمدی ریرا<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgFyLrQbynlTCjpPk6990dPE6r2qhFOT2aPl0Dgu3RExG-3WoSEdsB4TRqnBcQcrxxJiblDGi6vbndjDmrdRcS4cVzmFMxy2aVoS5TFuBJ5W9RbZ8ywf3CKsZaCPLinARYcmzeYI2xD_0w/s1600/450px-Sasalehi.jpg"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5471146882496658498" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 240px; CURSOR: hand; HEIGHT: 320px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgFyLrQbynlTCjpPk6990dPE6r2qhFOT2aPl0Dgu3RExG-3WoSEdsB4TRqnBcQcrxxJiblDGi6vbndjDmrdRcS4cVzmFMxy2aVoS5TFuBJ5W9RbZ8ywf3CKsZaCPLinARYcmzeYI2xD_0w/s320/450px-Sasalehi.jpg" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /></span><div><span style="font-size:78%;">عاشقانه های ریرا را به خاطر دارید ؟ </span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">یادم است در دهه هفتاد ؛ شعرهای ساده و بی پیرایه سید علی صالحی ، بنیان گذار جنبش شعر گفتار ، مونس تنهایی جوانانی بود که عاشقانه هایشان را می بایست در پستوی خانه نهان می کردند.</span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">سلام!حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند</span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">با این همه عمری اگر باقی بودطوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد ونه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان!<br />تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بودمیدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهی باز نیامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویا شبیه شمایل شقایق نیست!</span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">راستی خبرت بدهم خواب دیدهام خانهای خریدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار … </span></div><br /><div><span style="font-size:78%;">هی بخند! بیپرده بگویمت چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد فردا را به فال نیک خواهم گرفت دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپیداز فرازِ کوچهی ما میگذرد باد بوی نامهای کسان من میدهد یادت میآید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟ نه ریرا جان نامهام باید کوتاه باشد ساده باشد بی حرفی از ابهام و آینه،از نو برایت مینویسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن!</span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><a href="http://www.youtube.com/watch?v=cvTFhxpoKYc&feature=related"><span style="font-size:78%;"></span></a></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><div><a href="http://www.backupflow.com/g.htm?id=21015"><span style="font-size:78%;"></span></a></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><div><span style="font-size:78%;"></span></div><span style="color:#ff0000;"></span></div><br /><span style="font-size:78%;"><object height="385" width="480"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/cvTFhxpoKYc&hl=en_US&fs=1&"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/cvTFhxpoKYc&hl=en_US&fs=1&" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="480" height="385"></embed></object></span>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-13187576955286121072010-05-04T15:15:00.001-07:002010-11-30T07:38:02.825-08:00کتاب و کتابخوانی در فضای مجازی<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgVoZnmylcqVeMW735dU2P3k8crkC5Fh1geaitKU-d96K79U45g8KHByS3r25SEr6GltU2OvC4F-ZYtxLL5O6zuOwvu1ApkQvl92fm27G1UZCOxbdHAROckPu2Eu2UmIt5a8bh4zpVGJd4/s1600/ketab300-72.png"><span style="font-size:78%;"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5467542405074860722" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 330px; CURSOR: hand; HEIGHT: 165px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgVoZnmylcqVeMW735dU2P3k8crkC5Fh1geaitKU-d96K79U45g8KHByS3r25SEr6GltU2OvC4F-ZYtxLL5O6zuOwvu1ApkQvl92fm27G1UZCOxbdHAROckPu2Eu2UmIt5a8bh4zpVGJd4/s320/ketab300-72.png" border="0" /></span></a><span style="font-size:78%;"><br /></span><p><span style="font-size:78%;">وبلاگ خوابگرد ایده جالبی ارائه داده و از همه بلاگرها درخواست کرده کتابهای داستانی محبوب خود را انتخاب کنند. برای این کار هم دلیل خیلی خوبی داره. سری بزنید به خوابگرد ببینید جریان از چه قراره<br /></span></p><p><a href="http://www.khabgard.com/"><span style="font-size:78%;">http://www.khabgard.com/</span></a></p><p><span style="font-size:78%;">اگر شما هم وب نوشته جالبی دارید و دوست دارید در برنامه شباهنگ و بخش نوشته ها و خوانده ها ، آن را مطرح کنیم به صفحه فیس بوک بروید و یا از آن طریق و یا از طریق همین بلاگ ما را در جریان گذارید</span></p><p><span style="font-size:78%;"></span></p>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-20385239402256052712010-04-03T13:35:00.000-07:002010-04-03T13:42:32.955-07:00به مناسبت هفته کتاب کودک و اعلام برندگان جایزه اندرسون<OBJECT class=BLOG_video_class id=BLOG_video-3a360b8535224d5 height=266 width=320 contentId="3a360b8535224d5"></OBJECT>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-2376503535138097472010-04-03T13:03:00.000-07:002010-04-03T13:35:03.127-07:00مفهوم نوروز در ادبیات کودک<OBJECT class=BLOG_video_class id=BLOG_video-80bcfdc7ee8599d3 height=266 width=320 contentId="80bcfdc7ee8599d3"></OBJECT>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-89269891186159154712010-02-20T11:52:00.000-08:002010-02-22T09:33:04.757-08:00بهشت زهرا: بازتابی خلاقانه از رویدادهای ایرانوب سایتی به نام "بهشت زهرا" به تازگی راه اندازی شده که در آن نویسنده ای ایرانی ، ویراستاری آمریکایی و هنرمندی عرب با همکاری یکدیگر ؛ داستانی مصور و دنباله دار را ارائه داده اند . <p></p><p>بهشت زهرا بازتابی است زنده ، پویا و غیر معمول از ایران پس از انتخابات . این داستان اینترنتی ، هر دوشنبه / چهارشنبه و جمعه به روز می شود و روایت خانواده ای ایرانی را در گرماگرم نا آرامی های پس از انتخابات دنبال می کند.</p><p>در بخشی از معرفی داستان "بهشت زهرا" در تارنمای آن چنین آمده است:<br />"مهدی در فضای فراقانونی مبهمی که بدیهی ترینحقوق انسانها در آن نادیده گرفته میشود ناپدید شده. چیزی که جلوی فراموش شدن یاد مهدی رامیگیرد نه قانون، بلکه سرسختی و شجاعت مادری است که از سپردن پسرش به دست سرنوشت بازمیزند و همینطور تالش برادر وبالگ نویسی که از ترکیب فرهنگ و تکنولوژی برای کشف سیاهچالهی بزرگی که برادرش در آن ناپدید شده استفاده میکند"</p><p>بهشت زهرا هفته ای سه بار به روز می شود و با رویدادهای جاری در ایران پیش می رود.</p><p>این داستان به صورت رایگان در اینترنت در اختیار خوانندگان قرار دارد و تاکنون به هفت زبان ترجمه شده است.</p><p>گفتگویی داشتیم با مارک سیگل ویراستار انتشارات رمانهای مصور</p><p>First Second Books</p><p>و از او خواستیم در مورد این پروژه بیشتر توضیح دهد. </p><p>هفته اینده گفتگویی را با امیر ، نویسنده و خالق ایرانی این پروژه ترتیب خواهیم داد. </p><p>اگر پرسشی از امیر دارید می توانید اینجا بنویسید ؛ و یا در فیس بوک و از طریق ایمیل با ما در میان گذارید<br /><object width="425" height="344"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/MOn6tQmQKV8&hl=en_US&fs=1&"></param><param name="allowFullScreen" value="true"></param><param name="allowscriptaccess" value="always"></param><embed src="http://www.youtube.com/v/MOn6tQmQKV8&hl=en_US&fs=1&" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="425" height="344"></embed></object><br />.</p><blockquote></blockquote>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com3tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-75101637209699310172010-01-29T05:27:00.000-08:002010-01-29T05:29:05.014-08:00اریک سیگال خالق داستان عشق (لاو استوری) درگذشتاریک سیگال خالق داستان عشق روز هفدهم ژانویه در اثر سکته قلبی در لندن چشم از جهان فرو بست<br />در این گزارش نگاهی داریم به زندگی و آثار او<br /><br /><p><object height="344" width="425"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/KyUFRYQFLZg&hl=en_US&fs=1&"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><embed src="http://www.youtube.com/v/KyUFRYQFLZg&hl=en_US&fs=1&" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="425" height="344"></embed></object></p><p> </p>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-91744635641219394092010-01-16T10:41:00.000-08:002010-01-16T11:39:16.183-08:00رازهای بنیتو موسولینی<p align="center"><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhMpWE7o-UId1Q11hxlYmBxjhpOGczoLsuLybYC5VG9tDdnEQqR-yLwrlDFATUrZCT-e2ySparBFAPxqhQNItM7KhY91PcIjZ1BE0FpBsZCmsTyQ3J41nJ09LeD2uWBmB69MuMtyKqZbTo/s1600-h/image-35776-panoV9free-lmfp.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5427410515870783954" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 482px; CURSOR: hand; HEIGHT: 243px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhMpWE7o-UId1Q11hxlYmBxjhpOGczoLsuLybYC5VG9tDdnEQqR-yLwrlDFATUrZCT-e2ySparBFAPxqhQNItM7KhY91PcIjZ1BE0FpBsZCmsTyQ3J41nJ09LeD2uWBmB69MuMtyKqZbTo/s320/image-35776-panoV9free-lmfp.jpg" border="0" /></a></p> "بنیتو قلب مرا می لرزاند. وقتی از هم دوریم ، از نگرانی ، عشق و شوریدگی می گریم. او عاشق من است آنقدر عاشق من است که قدرت اندیشیدن را از دست می دهد."<br /><br />کلارتا پتاچی معشوقه دیرین موسولینی ؛ سالها وفادارانه به او عشق ورزید و تا پایان عمر یار و همراهش بود.<br />هر چند موسولینی بارها قلبش را شکست و او را آزار داد.<br />خاطرات کلارتا پتاچی که همراه موسولینی اعدام شد ؛ چندی پیش در ایتالیا به چاپ رسید و بسیاری از رازهای رهبر حزب فاشیست آن کشور را برملا کرد.<br /><br /><br /><iframe allowfullscreen='allowfullscreen' webkitallowfullscreen='webkitallowfullscreen' mozallowfullscreen='mozallowfullscreen' width='320' height='266' src='https://www.blogger.com/video.g?token=AD6v5dxpsTiUfQrL76hshBOR5bV0cXAvjt8Z7xtW9goiK2jbwg-T2-NX9x8Qwll8BzE0BBy03cDRkFZHuhmoBuvUow' class='b-hbp-video b-uploaded' frameborder='0'></iframe>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-7925778879457596789.post-46981983063935707742010-01-14T13:30:00.000-08:002010-01-14T13:35:09.980-08:00ایران : جنبش سبز<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiFW3kQgrL22AWk2l4OyAIaRvzp9MnQsXMTzIsExDoA2Lrle2Ol73gYiYmlRd2zxMUaB8X7vG-A34qexgkXzzOdo3VLJNcR6qc5I_bA7b5BnMrGvjk4qDYYQ2WYImeO_qpWj4nRjoD72Xc/s1600-h/51MgMPQeh-L__SL500_AA240_.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5426712004979267954" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 392px; CURSOR: hand; HEIGHT: 306px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiFW3kQgrL22AWk2l4OyAIaRvzp9MnQsXMTzIsExDoA2Lrle2Ol73gYiYmlRd2zxMUaB8X7vG-A34qexgkXzzOdo3VLJNcR6qc5I_bA7b5BnMrGvjk4qDYYQ2WYImeO_qpWj4nRjoD72Xc/s320/51MgMPQeh-L__SL500_AA240_.jpg" border="0" /></a><br /><div><a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgjoSyguzJ32pvVk7ydLlF50gUucxIGR8wBSo3bxzOeuXNhOe2FmJJ44-lxSqeRBiT9Tbt_vUvYZvPHvwrY_XxgnthXKHLcXAMSgc5l8NDg6teayTTrUZpTsQRfREFlJFKWgpTE7rfq2ik/s1600-h/slater.jpg"><img id="BLOGGER_PHOTO_ID_5426711519820842418" style="FLOAT: left; MARGIN: 0px 10px 10px 0px; WIDTH: 214px; CURSOR: hand; HEIGHT: 280px" alt="" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgjoSyguzJ32pvVk7ydLlF50gUucxIGR8wBSo3bxzOeuXNhOe2FmJJ44-lxSqeRBiT9Tbt_vUvYZvPHvwrY_XxgnthXKHLcXAMSgc5l8NDg6teayTTrUZpTsQRfREFlJFKWgpTE7rfq2ik/s320/slater.jpg" border="0" /></a><br /><div><br /><object height="344" width="425"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/uBzPgCvK7wo&hl=en_US&fs=1&"><param name="allowFullScreen" value="true"><param name="allowscriptaccess" value="always"><br /><br /><embed src="http://www.youtube.com/v/uBzPgCvK7wo&hl=en_US&fs=1&" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="425" height="344"></embed></object></div></div>ساراhttp://www.blogger.com/profile/05224537915059601345noreply@blogger.com0